ثانیه های گمشده من

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست / آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

ثانیه های گمشده من

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست / آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

:|

اعصابم به شدت خورده! سفری که سال ها آرزوی رفتنش رو داشتم، حالا به خاطر لجبازی یه آدم نمیتونم برم!! واقعا گاهی چقدر این آدم برزگا بچه میشن!!
نمیدونم چی بگم! ولی مطمئنم اگه خدا بخواد حتما جور میشه. مطمئنم.
برام دعا کنید...

پ.ن. دوستان عزیزم! فدای شکلِ ماهتون بشم!! من "آرنیکا" جون هستم!!    نگید اون اسم کذایی رو اینجا!! دقیقا با شخص شخیص شما بودم سحر جان!  جفت کامنتتاتو پاکیدم با اجازه ات!!
نظرات 1 + ارسال نظر
فیلیسیتی!!!! دوشنبه 7 بهمن 1387 ساعت 11:44 ب.ظ

خوبی آرنیکا جوووووووووون؟!!!!
#$#$@$@$@@$$#^$%^$#%^@#%#@$@!!!!
:)) آخیش!!!
تخلیه ی احساسی شدم!!!:))

این فیلیسیتی دقیقا مربوط به کدوم صیغه میشه؟!‌:))
اونایی هم که گفتی همش خودت بودی عزیزم! ( کپیتال خوانده شود!!‌)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد