ثانیه های گمشده من

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست / آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

ثانیه های گمشده من

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست / آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟

پیله ی تنهایی من (۲)

امروز حرف قشنگی زدی، عجیب به دلم نشست وقتی گفتی: دل بستگی ها و ثمرات زندگی ات رو از تو می گیرن، برای این که به یاد بیاری اینها موندنی نیستن و زندگی اصلی تو جای دیگه ایه. 

پست قبلی رو نمیتونم بگم دقیقا در چه حالی نوشتم و با چه افکاری. میدونم برداشت های جالبی ازش نمیشه، ولی امروز تو با حرف هات چیزهایی رو به یادم اوردی، که همین دیشب موقع نوشتن اون پست عجیب به شنیدنشون نیاز داشتم. احتیاج داشتم به یاد بیارم گرچه دوستان و اطرافیان من، موندنی نیستن، ولی این دلیل ندیده گرفتنشون و فاصله گرفتن ازشون نمیشه. 

بله، دلبستگی بهشون درست نیست، ولی عدم دلبستگی، به معنی فاصله گرفتن و ندیده گرفتن نیست، به معنی دوست نبودن نیست، به معنی کنار هم نبودن و با هم نبودن نیست...  

 

پ.ن. یه توضیحی هم که فکر کنم لازمه در مورد پست قبلی بدم تا برداشت اشتباهی ازش نشه. قسمت اول تا یه جایی واقعیت های زندگی و روابط من و از یک جایی به بعد پیش بینی های من از آینده ی زندگی و روابطم بود و قسمت دوم، فقط و فقط بایدهای فکری من بود نه باورهای فکری ام، فکر کنم فرق زیادی بین این دو هست.

نظرات 4 + ارسال نظر
سحر شنبه 7 شهریور 1388 ساعت 07:52 ب.ظ

هان؟!
:دی
ترجیح میدم سکوت کنم

کار خوبی میکنی دخترم!‌:دی

سحر جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 12:23 ب.ظ

اما تو کار خوبی نمیکنی که باز میردی ها!!
بور ها وباید هاتم فمیدیم!!
آپ کن دیگه!!
ت + ن + ب + ل = تنبل!!!!!!!!!!!!!!!

سحر جمعه 13 شهریور 1388 ساعت 12:24 ب.ظ

چرا اینقد غلط املایی دارم ایندفه؟؟
:-O
خط اول رو خودم هم نمیتونم بخونم!! :دی
خط دوم: باور ها و باید ها..

سحر شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 07:09 ب.ظ

خسته شدم از بس حرف قشنگ طرف(!) رو خوندم بابا !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد